شهادت امام سجاد علیه السلام

دلنوشته به مناسب شهادت امام سجاد علیه السلام

چه جوری خاطره هام یادم بره
چه جوری ملاءعام  یادم بره
تا قیامتم اگه گریه کنم …
محاله  بازارِ  شام  یادم بره

خرابه برامون آشیونه بود
غذامون سیلی و تازیونه بود
چه جوری یادم میره که پنجه ها …
برای موی رقیه ؛ شونه بود

باعث رنج و عذاب ؛ حرمله بود
ساقی بزم شراب ؛ حرمله بود
توی راه رباب به آب لب نمیزد
مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود

دیده ام غارت اهل حرم و
دیده ام عمه ی بی معجرم و
بی کفن ، خونین بدن ، خونین دهن
دفن کردم نیمه شب خواهرم و

چه جوری حرفای بد ؛ یادم بره
چه جوری مُشت و لگد ؛ یادم بره
مگه میشه وقتیکه زنِ یهود …
اومد و زینب و زد ؛ یادم بره ؟

چکمه های شمر و یادم نمیره
جای پای شمر و یادم نمیره
حنجر و کُندی خنجر و سر و …
ماجرای شمر و ! یادم نمیره

تنور و خورجینِ  خولی ، یادمه
دستای سنگین خولی ، یادمه
منکه روضم روضه ی ناموسیه …
چشمِ هرزه بین خولی یادمه

تازیانه های زجر و یادمه
ضرب دست و پای زجر و یادمه
با غرور و غیرتی جریحه دار …
هیزی چشمای زجر و یادمه

دارم از قوم یهودی فریاد
سنانِ مست و نمیبرم ز یاد
چه جوری میشه که از یادم بره …
چوب خونی شده ی ابن زیاد

یادمه پس از عموجونِ عزیز …
همه به خواهرَکم گفتن کنیز
بوده ام با عمّه ام همسفرِ …
اونهمه حرومیِ بی همه چیز !!!

(سعید تاجیک)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *