یا حیدر

آن شب علی در سینه سودای دگر داشت تنها خدا از سوز و حال او خبر داشت

گام زمان آهسته بر روی زمین بود
قلب زمین در اضطرابی آتشین بود

آن شب علی را حال و روز دیگری بود
در جان مولا ساز و سوز دیگری بود

آن شب علی عزم سفر کردن به سر داشت
زهرا سرشک غم به چشمان زین سفر داشت

آن شب محمد سخت دلتنگ علی بود
مشتاق دیدار دل آرای علی بود

آن شب حسن را سینه اقیانوس غم بود
جان حسین آن شب پر از درد و الم بود

چشم علی، چشم انتظار اختران بود
جان علی مشتاق رضوان و جنان بود

در سجده بانگ یا علی جان زود بشتاب
گویی خدا در انتظارش بود بی تاب

نامردی از کین تیغ بر فرق علی زد
تیغ ستم بر فرق انوار جلی زد

آه از نهاد خاک تا عرش خدا رفت
سوز دل افلاک تا عرش خدا رفت

پای زمین روی زمین خشکیده بر جای گویا قیامت ناگهان گردید بر پای

دیگر علی بود و خداوند جلی بود
«فُزتُ و ربِّ الکعبه» فریاد علی بود

بشکست پشت دین حق یکباره بشکست
ابر عزا بر چهره خورشید بنشست

دیگر علی تنها ترین مرد زمان نیست
ای وای بی حیدر چگونه می توان زیست؟

___________
منصور کریمیان، روزنامه رسالت، ۱۸ رمضان، ۱۴۱۴، ص ۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *